فرزاد و همراه بابا
دیشب گوشی بابا زنگ می زداونو تو خونه گذاشته بود تو رفتی و گوشی را برداشتی صدای گوشی بلند بود من حرف های اون طرفی را می شنیدم بهت گفت وقتی بابات آمد بگو نزاد عبدالله زنگ زد یادت نره پسرم وقتی گو شی قطع شد گفتی مامان به بابا بگو عرب نزاد باهاش کار داره
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی